.....

سلام عزیزم

ببخشید, اینقدر وقتم صرف رسیدگی به تو میشه که هنوز وقت نکردم ماجراهای تولدت رو بنویسم, اما به زودی این کار رو می کنم.

امروز روز مهمیه برای تو و من و بابا ..........

امروز عصر ساعت 5 باید بریم برای ختنه ..........

ببخشید مامان جون. اگر مجبور نبودم هیچ وقت این کار رو نمی کردم. میگن برای سلامتی خودت خوبه و لازم. یه مقدار هم تحقیق کردم, از آشناها و اینترنت. همه نظرشون اینه که لازمه این عمل.

مقداری نگرانم. نگران اینکه تو اذیت بشی. امیدوارم این مرحله رو هم به خوبی پشت سر بگذاری, همون طوری که تا الآن با شجاعت و صبوری تونستی از همه مراحل عبور کردی.


گل مامان هر روزی که می گذره بیشتر دلم رو می بری.

من و بابا حسابی بهت وابسته شدیم و تمام فعالیتهامون معطوف راحتی و امنیت و آینده تو شده عزیزم.


ناز مامان مواظب خودت باش.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد