سلام مامان جون ....

خوبى عزیزم؟ دیشب اینقدر ورجه وورجه کردى .... الآن هم خوابیدى .....

پسر گلم این روزها تمام فعالیت من و بابا معطوف به تو شده ..... تخت و کمدت رو سفارش دادیم تا چند روز دیگه میفرستنش ..... دیشب با بابا اتاق کار بابا رو ریختیم به هم تا خالیش کنیم براى تو .... اتاق خواب خودمون اینقدر شلوغ شده، چون خیلى از وسائل رو آوردیم اونجا. یک سرى رو هم باید ببریم توى انبارى ..... دلم میخواد یه اتاق خیلى خوشگل برات درست کنم.

عزیز دلم این روزها دچار کمى کم خونى دوران باردارى شدم. اول براى تو نگران بودم، اما الآن که کمى تحقیق کردم دیدم در کل مشکلى براى تو پیش نمیاد. فقط اگر درمانش نکنم ممکنه با وزن کم دنیا بیاى. اما من این اجازه رو نمیدم و تمام تلاشم رو مى کنم که در بهترین شرایط متولد بشى.

ناز مامان .... با وجود اینکه دوست دارم زودتر ببینمت اما دلم میخواد مقاوم باشى و سر موقع خودت دنیا بیاى. کوچولوى مامان .... من و بابا تمام سعى خودمون رو میکنیم که بهترین شرایط برات مهیا باشه، تو هم مواظب خودت باش گلم ..... مى بوسمت .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد