اولین عکس

مامان جون دیروز اولین عکس  تو رو دیدم. عکس واضحى نبود چون تو الآن تازه پنج هفته و چهار روزه هستى و اندازت ده میلیمتره. نخودى مامان، عزیزم، دیروز که داشتم سونو میشدم اینقدر از دکتر در موردت سؤال پرسیدم که بنده خدا دیگه نمیتونست جواب بده و گفت الآن هیچ چى معلوم نیست، باید صبر کنى کمى بزرگتر بشه. دکتر براى دو هفته دیگه برام سونوى مجدد تجویز کرده.ممکنه اون موقع بتونم صداى قلب کوچولوتو بشنوم گلم. 

عزیز دلم اگر بدونى دایى هات وقتى شنیدن تو توى راه هستى و به زودى به جمع ما ملحق میشى، چقدر خوشحال شدن. بابا بزرگ ها هم که حسابى ذوق و شوق دارن و مدام به من توصیه مى کنن که مواظب خودم و تو باشم. تا الآن چند نفر هم متقاضى انتخاب اسم شدن. به همشون ماموریت داده شده که بهترین اسم رو انتخاب کنن.

خلاصه ناز دلم تا همین الآن دل همه رو بردى. مواظب خودت باش. حواست به من و بابا هم باشه. مى بوسمت. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد